دورانِ شعر (حماسه) به نظر هگل دورۀ فعالیت مستقل و خودمختار ،انسان دورۀ «قهرمانان» است. نباید از نظر دور داشت که منظور هگل از قهرمانی گری در شجاعت و تواناییهای جنگ آورانه خلاصه نمیشود بلکه در درجه اول «وحدت آغازین جامعه، نبود تضاد میان فرد و جامعه» را در نظر دارد که ترکیب و ترسیم شخصيتهاي خاص هومر را امکان پذیر میسازد. حماسه با مرحلهٔ آغازین تکامل بشر، با دوره ای منطبق است که طی آن به گفتۀ هگل «قهرمان» در «وحدت جوهری با تمامیت اجتماعی» روزگار میگذراند. در حماسه کامل ترین آزادی عمل را مییابیم همه چیز چنان مینماید که از اراده افراد برخاسته است در اثار هومر، نکته اساسی آزادی فردی چهره هاست...
اشعار هومر بیانگر مبارزه جامعه به طور کلی است یعنی جامعه در مقام جمعی متحدانه با دشمن خارجی میجنگد و این کار بر مبناي وحدتِ فرد و جمع انجام میگیرد، کشمکشی که میتواند مناسبترین موقعیت را برای حماسه فراهم آورد حالتِ جنگ است جنگ در واقع عبارت است از تمامیت در حال جنبش همگی یک ملت... جنگ بزرگترین فرصتی است که تمامیت ملی برای دفاع از خود دارد ... زیبایی شناسی حالت شاعرانه سروده های هومر در اساس بر نبود نسبی تقسیم کار اجتماعی پیافکنده شده و به تعبیری بیانگر دوره «کودکی» بشر است. هگل البته بدون كشف بنيادهاي اقتصادي عيني در می یابد که حماسه از نظر تاریخی به دورانی وابسته است که زندگی جامعه هنوز زیر سلطه قدرتهای اجتماعی که در مقابل آدمیان، استقلال و خودفرمانی به دست آورده اند در نیامده است شعر عصر قهرمانی که حماسه های هومری برجسته ترین نمونه های آن است بر خودمختاری بر فعالیت خودانگیخته آدمیان پی افکنده شده است، یعنی به قول هگل «فـرد عـصـر قهرمانی» از کُل اخلاقی ای که به آن تعلق دارد جدا نمیشود بلکه به «خودآگاهی» دست نمی یابد مگر در «پیوند جوهری با این کُل» اما جامعه بورژوایی این وحدت را در هم م شکند و انسان را از جامعه جدا می کند، رمان نمونه وارترین نوع ژانر ادبی جامعه بورژوایی و حماسه این جهانی است که نثر بر آن مسلط شده و آن را در هم شکسته است. «نثر زندگی » یعنی سلطۀ نیروهای اجتماعی انتزاعی یعنی ابتذال، حقارت و مصیبت زندگی روزمره و در یک کلام یعنی مصیبت ها و تضادهای جامعه بورژوایی که در برابر شعر قلب قرار میگیرد یعنی در برابر لطافت، شورانگیزی فعالیت خودانگیخته و آزاد انسانی و در یک کلام شکوفایی آزاد همه استعدادهای انسانی و تکامل همه جانبه و آزاد آدمیان آرمان با واقعیت است. قهرمان، رمان دیگر خود مختاری خویش را از دست داده رمان، نمایشگر کشمکش «قلب» با «عقل» خشک و استدلال تراش کشمکش است و حتی اگر از شمار بزرگان این گیتی هم باشد، با قرار دادها، آداب و رسوم ،قوانین نهادها و دولت روبه رو میشود روند بورژوایی شدن قهرمانی گری را زیر تاخت و تاز قرار داده تحلیل برده و نابود کرده است.
از کتاب درآمدی بر جامعه شناسی ادبیات،ترجمه و گرداوری: محمدجعفر پوینده
-----
پی نوشت یک:
دلم روزگار قهرمانان حماسه را خواست؛ قهرمانانی از جنس انسان نه برعلیه انسان و انسانیت، تجلی وحدت مردم نه رو به روی مردم، حتی فراتر از آن جهانی بدون جنگ میان ملتها بدون واژهی دشمن...
پی نوشت دو:
چه بد که مفاهیم اخلاقی تحریف شدهاند و ارزشها در سرزمینی که زیستگاه من است تغییر کردهاند... قلبم دو پاره میشود وقتی که میبینم مردم را به جان مردم انداختهاند و تا این دو گروه درگیر اثبات حقانیت خویش بر دیگری ست، آنان به چپاول مشغولند و حسابهای ارزی خود را برای آیندهی نه چندان دور اقامتشان پر میکنند؛ در کشورهایی که نامشان را به اسم دشمن در چشم و دهان مردم کاشته اند...
پینوشت سه:
دیالوگ قابل تاملی بود در فیلم هندی رامسیتو: مذهب انسانها را تقسیم میکند و فرهنگ آنها را متحد...
واقعا اینان که از تفرقه افکنی های مذهبی اعتقادی بین مردمان نفع می برند چه کسانی هستند؟ اگر عقیده و دین و مذهب و فرقهی هرکس در درون او باقی می ماند آیا فرصت چنین سواستفاده ای برای فرصتطلبان -که خود در باطن به هیچ دین و مذهب و آیینی حتی انسانیت پایبندی ندارند ولو در ظاهر و کلام به غیر از این اذعان داشته باشند- فراهم میشد؟
برچسب : نویسنده : sky2skyo بازدید : 76