دیروز با بچهها فیلم اورکا رو دیدیم و خون به جگرمان شد... و در صحنههایی که حس خفقان به ادم دست میداد نفرینهای لازمه را حواله کردم به آنها که باید... مثل خرگوشی که شاهد صحنههای شکار آهو توسط کفتار!!! باشد، از جای میجهیدم و با قلبی فشرده، دوری میزدم و برمیگشتم، حرص میخوردم، بغض میکردم، اشک میریختم و در دل به انفعال و سکوت امثال خود و ستمگری داعیه داران مذهبی لعنت میفرستادم...اما بیتردید # الهام_اصغری قهرمانیست که نامش به نیکی ماندگار خواهد شد... الگوی زنان خاورمیانه مثل بسیاری دیگر از دختران و زنان مبارز این سرزمین... که گیسوان افشانشان مشت محکمی ست بر دهان دیکتاتور... که مهارت و نبوغ و جسارت و هنرهایشان طوفانیست که کوهِ کاهیِ وجود بیخردان و بیهنران مزدور با قدرتهای پوشالیشان را پراکنده خواهد کرد*...پینوشت: دختربزرگتر که علاقهی خاصی به طراحی و بافت مو و شینیون دارد آنقدر که پارسال برایش کله مانکن کادو خریدیم، صبح زود با شوق و ذوق فراوان بیدار شد و برای طرح صبحانهی مدرسه، با رشتههای بریدهشدهی نان لواش، گیسوی بافتهای طراحی کرد برای دخترک پنیری با پیراهن تخم مرغیاش، ظهر که برگشت گفت معلم پرورشیاش گفته چرا برای این دخترک مقنعه یا روسری درست نکردی؟ گفته بودند چرا با خیار کتاب قرآن درست نکردی که وسطش با گوجه الله بگذاری؟! این حرف را به هیچ کسی جز او نگفتند، هیچ عکسی هم از زحماتش نگرفتند در حالیکه فقط یک نفر به جز او وقت گذاشته و صبحانهاش را طراحی کرده بود... قصهی قهرمانی دخترها از همین مدرسهها آغاز میشود... از قضا دخترم به شنا هم علاقه دارد... امیدوارم تک تک دختران این آب و خاک قدر خودشان را بدانند و نگذارند که سنگهای سیاهدل سدّ راهشان شوند... این رودها , ...ادامه مطلب
در فصل پایانی کتاب #ارغنون_سوم، سطرهایی از کتاب شعور کیهانی دکتر بوک، به منظور نقد آمده که اینجا به اجمال میخوانیم؛وجود خودآگاهی و زبان در انسان فاصله عظیمی میان او و عالیترین موجودات دارای آگاهی ساده صرف پدید آورده است. مهمترین ویژگی شعور کیهانی آگاهی از کیهان یعنی حیات و نظام عالم است... در کنار آگاهی از کیهان، نوعی تنویر یا اشراق عقلانی انجام میگیرد که به تنهایی فرد را در مرتبه جدیدی از وجود قرار خواهد داد...وی آینده نژاد انسان را امیدبخش خوانده و از انقلاب فیزیکی به عنوان سومین انقلاب اجتنابناپذیر (پس از مادی-تاریخی و اقتصادی-اجتماعی) یاد میکند که اوضاع حیاتی انسان را از بنیاد دگرگون ساخته و آن را به سطح عالیتری میرساند...دیگر دلیلی برای وجود شهرهای بزرگ نخواهد بود و آنها از میان خواهند رفت. شهرنشینان در کوهستانها یا کناردریا خواهند زیست و خانههای خود را در ارتفاعاتی مشرف بر چشماندازهای زیبا ، که تا این زمان دست نیافتنی بودهاند، خواهند ساخت. در زمستانها احتمالا به صورت جماعتهای کوچک زندگی خواهند کرد. هم زندگی پر ازدحام در شهرهای بزرگ و هم دور ماندن کار کشاورزی از تمام مظاهر فرهنگی، در گذشته دفن خواهند شد... دکتر بوک مینویسد؛ تمام دینهای معروف و پرآوازه امروز در اثر تماس با جریان شعور کیهانی از بین خواهند رفت. چنین نخواهد بود که برخی به آن باور داشته و برخی نداشته باشند. فقط جزئی از زندگی نخواهد بود که متعلق به ساعات اوقات و مناسبت های خاص باشد... کلیساها، کشیشان، آیینها، اعتقاد نامه ها، دعاها، تمام نمایندگان دینی، تمام واسطههای میان فرد انسان و خدا برای همیشه جای خود را به مصاحبت مستقیم و خطاناپذیر با خدا خواهند داد... هر روحی خود را فناناپذیر حس خواهد کرد و خواهد, ...ادامه مطلب
دورانِ شعر (حماسه) به نظر هگل دورۀ فعالیت مستقل و خودمختار ،انسان دورۀ «قهرمانان» است. نباید از نظر دور داشت که منظور هگل از قهرمانی گری در شجاعت و تواناییهای جنگ آورانه خلاصه نمیشود بلکه در درجه اول «وحدت آغازین جامعه، نبود تضاد میان فرد و جامعه» را در نظر دارد که ترکیب و ترسیم شخصيتهاي خاص هومر را امکان پذیر میسازد. حماسه با مرحلهٔ آغازین تکامل بشر، با دوره ای منطبق است که طی آن به گفتۀ هگل «قهرمان» در «وحدت جوهری با تمامیت اجتماعی» روزگار میگذراند. در حماسه کامل ترین آزادی عمل را مییابیم همه چیز چنان مینماید که از اراده افراد برخاسته است در اثار هومر، نکته اساسی آزادی فردی چهره هاست...اشعار هومر بیانگر مبارزه جامعه به طور کلی است یعنی جامعه در مقام جمعی متحدانه با دشمن خارجی میجنگد و این کار بر مبناي وحدتِ فرد و جمع انجام میگیرد، کشمکشی که میتواند مناسبترین موقعیت را برای حماسه فراهم آورد حالتِ جنگ است جنگ در واقع عبارت است از تمامیت در حال جنبش همگی یک ملت... جنگ بزرگترین فرصتی است که تمامیت ملی برای دفاع از خود دارد ... زیبایی شناسی حالت شاعرانه سروده های هومر در اساس بر نبود نسبی تقسیم کار اجتماعی پیافکنده شده و به تعبیری بیانگر دوره «کودکی» بشر است. هگل البته بدون كشف بنيادهاي اقتصادي عيني در می یابد که حماسه از نظر تاریخی به دورانی وابسته است که زندگی جامعه هنوز زیر سلطه قدرتهای اجتماعی که در مقابل آدمیان، استقلال و خودفرمانی به دست آورده اند در نیامده است شعر عصر قهرمانی که حماسه های هومری برجسته ترین نمونه های آن است بر خودمختاری بر فعالیت خودانگیخته آدمیان پی افکنده شده است، یعنی به قول هگل «فـرد عـصـر قهرمانی» از کُل اخلاقی ای که به آن تعلق دارد جدا نم, ...ادامه مطلب