کمی بیاندیشیم

ساخت وبلاگ

اگزیستانسیالیسم با صراحت اعلام می‌دارد که بشر یعنی دلهره...

این دلهره ای است که کی‌یر کگور( کگارد)* آن را « دلهره ابراهیم » می‌نامد داستان ابراهیم را می‌دانید : فرشته ای به ابراهیم دستور میدهد که پسرش را قربانی کند . اگر مطمئناً دستور دهنده فرشته بود، اگر واقعاً فرشته ای می‌آمد گفت : تو ابراهیمی و باید پسرت را قربانی کنی ، آنگاه دیگر اشکالی وجود نمی‌داشت. اما پیش از هر چیز این سوال به ذهن هر کسی خطور می‌کند : آیا براستی این فرشته است؟ آیا واقعاً من ابراهیمم؟ چه دلیلی در دست است که این فرشته است و من ابراهیمم ؟ زنی دیوانه گرفتار توهم بود و صداهای خیالی می‌شنید. تصور می‌کرد که بوسیله تلفن با و دستورهائی داده می‌شود. هنگامی که پزشک از او می پرسید که چه کسی با وی صحبت میکند، بیمار جواب می‌داد:مخاطب من می‌گوید که خداست. در واقع چه دلیلی به او ثابت می‌کرد که مخاطب او خداست؟ اگر فرشته‌ای بر من نازل شود، چه دلیلی وجود دارد که این فرشته است؟ و اگر من پیام‌هایی بشنوم چه دلیلی وجود دارد که این صداها یزدانی است یا اهریمنی، یا این که ندای ضمیر ناخود آگاه است یا اساساً زائیده بیماری است؟ و چه دلیلی است که این پیام‌ها متوجه من است ؟ چه کسی ثابت می‌کند که من مأمورم مفهومی را که از بشر دارم و همچنین راهی را که انتخاب کرده‌ام بر همه آدمیان تحمیل کنم ؟

*Kierkegaard فیلسوف مشهور دانمارکی و سرسلسه اگزیستانسیالیست‌های مسیحی (۱۸۱۳-۱۸۵۵).

از کتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر نوشته ژان‌پل سارتر ترجمه مصطفی رحیمی صفحات ۲۹ تا ۳۱
ژان پل سارتر

پی‌نوشت:

یادآوری؛ در خصوص مراسم قربانی کردن می‌دانیم که ریشه واژه تراژدی از تراگودیا گرفته شده و یکی از شکل‌های نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد. تراژدی توسط تسپیسِ ایکاریایی معرفی شد و نام خود را از «تروگوس» (به یونانی: τρογοσ) یعنی بز و «اویدیا» یعنی سرود گرفته‌است. آواز غمگینی که بز هنگام قربانی شدن سر می‌داده... آیین قربانی کردن بسیار کهن است و ریشه در اسطوره ها و کهن‌الگوهای برخاسته از ناخودآگاه جمعی دارد. زمانی که زمینیان می‌پنداشتند برای خاموش کردن خشم طبیعت باید قربانی‌ای (دوشیزه یا حیوانی اهلی) به خدایان هدیه کنند و بعدها این آیین به واسطه‌ی افسانه ها به اذهان مذهب‌جو راه یافت و گوشه‌ای از ادیان ابراهیمی را گرفت تا قربانی‌گیری به ساحت مردان هم راه‌یابد و خون‌ها ریخته شود در جنگ با کفار یا به عبارتی، دیگر فرقه‌ها و انشعابات مذهبی...

و اکنون پرسشی که پیش می‌آید؛ وحی یا توهم یا کهن‌الگوی برخاسته از ناخوداگاه جمعی؟مسئله اینست... ما کجای این پندار شیطانی که منجر به کشتار انسان‌های بی‌گناه اعم از زن و مرد و کودک و نوجوان می‌شود، ایستاده‌ایم؟

پی نوشت 2: امروز یک ماه‌گرفتگی رخ‌داده... سالها پیش هایکویی نوشته‌بودم که تا زمانی که ره‌ حقیقت گم‌کردگان و مقلدان کور دل در حال بت پروری و اسطوره‌سازی و تقدس بخشی به هر نوع انسانی در هر زمان و مکانی هستند، معنا و کارکرد خود را حفظ خواهد کرد؛

ماه‌گرفتگی؛

به دنبال شب‌تاب

پلنگی در مِه

#مینامهرآفرین

خط سوم...
ما را در سایت خط سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sky2skyo بازدید : 17 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 2:03