یک روز توی کلاس اول سرگرم بود سرگرم اینکه برای بچه های کوچولو نان
و بادامی یاد بدهد و گوشه ای از حقوق فعلی کم دوامش را چنگ بزند یک مرتبه در زرد رنگ کلاس صدا کرد و از لای آن سر آقای بازرس مثل علم یزید نمایان شد و با قدم های سنگین پا به کلاس گذاشت. بازرس مرد سن و سال داری بود از آن شش کلاسههای قدیمی از اوان تأسیس اداره فرهنگ توش جلد عوض میکرد با این یا آن رییس فرهنگ خودش را جور میکرد و سر همان کار اولیش باقی میماند. برای بازرسی میآمد مدرسه که کلاسها را ببیند و به درس شاگردان و پیشرفت آنها رسیدگی کند. عصر هم یک جلسه آموزگاران تشکیل میداد از اداره کردن جلسه و رسیدگی صحیح و چیزهای دیگرش که بگذریم، حرف زدن متوسط هم برایش چه ناشیگری هایی که بار نمی آورد برای آنها که هزار تا مثل او را تشنه تشنه لب جو میبردند و باز میآوردند، از پیشرفتهای جدید درسی و آموزش و پرورش نوین سخنهای نامربوط و متناقض و سر در زمین و پا در هوا میگفت. خودش هم اصلاً از این چیزها خبری نداشت. حرفهایش همین جوری تو فضای یخ بستهی اتاق معلق میماند و به گوش هیچ کس فرو نمی رفت اصلاً گوششان از حرفهای او اشباع شده بود. او میگفت آقایان باید با متد جدید : تدریس کنند. امروز دیگر عصر تازه ای است و مِتُد را به ضم میم و کسر تا (مُتِد) میگفت و معلوم نبود که این عصر تازه چه رنگی داشت. چه تحفه ای میتوانست برای این بچه های دهاتی از همه جا بی خبر داشته باشد. اصولاً اگر هم چیزکی خوب داشت او نمیتوانست گفته خودش را تشریح کند تا چه رسد به این حرفهای گنده گنده از بازرس شش ابتدایی سواددار هم بیش از این نباید انتظار داشت. تقصیر اداره بود که تا آخر هیچ دستشان نیامد چه کسی این مرد فکسنی را برای بازرسی معین کرده و علتش چه بود؟ شاید همان سبزی پاک کردنها...
از مجموعه قصه های صمد بهرنگی که در زمستان ۱۳۳۸ نوشته شده است.
پی نوشت: آیا این قصه برای شما هم آشناست؟ اکنون را در پنجاه و چهار سال پیش می بینید؟
پس به این معناست که اگر نسل های پیشین به آنچه در بطن زندگی یک معلم روستایی تحصیلکرده رخ داده ست، به نصیحت های دلسوزانه اش خطاب به بچهها برای ساختن آینده ی خود و سرزمینشان،گوش سپرده و بیدار میشدند، آن تخم مرغ دزد اینک شتر دزد نشده بود و از جایگاه مثلا بازرسی ادارهی یک شهرستان به آنجا که نباید، نمی رسید و سرنوشت و دار و ندار یک ملت را به باد فنا نمیداد... آری، از ماست که برماست...
برچسب : نویسنده : sky2skyo بازدید : 61