شوش= درد

ساخت وبلاگ
من خوب نیستم...

برگرد و شانه هایت را برای گریستن به من بده...برگرد و دستهایم را بگیر و بگذار به نیروی جادویی انگشتانت تکیه کنم...

برگرد و ببین چگونه در سوگ دایی جوان و ناکامم بغض و اشک امانم را بریده...برگرد و بگو که هستی و من بدانم پس از خواب ابدی عزیز از دست رفته ام کسی پا به پای شبهای من بیدار است ...

برگرد و بگو سنگ صبورم می شوی... بگو که اگر دایی عزیزم رفت تو امده ای..بگو  قلبم را با تمام غصه هایش بغل می کنی... 

بگو... منکه رفتن تو را با بودن او تاب آورده بودم در نبود او و نیامدن تو چه کنم؟چیزی بگو و آرام جانم باش...


 

بپرس

بپرس این چند روز را چگونه زیسته ای بی نفس؟ بپرس تا من برایت بگویم چه اندازه دلتنگی من بزرگ است...

 

خط سوم...
ما را در سایت خط سوم دنبال می کنید

برچسب : درد شوش, نویسنده : sky2skyo بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 5:04