دولت کمونیستی آلمان شرقی، چهلسالگی خودش را جشن میگیرد با تانک و رژه و خرسندی رهبران حزب و حالتی از «هر چه کمونیستتر، آدمی بهتر» در خیابانها و رسانهها برای لاپوشانی اقتصادی فروپاشیده، اما مثل همیشه در چنین مراسم پرریختوپاشی، انگار مردم معمولی آدم نیستند. مردم فقط باید به دستورالعملهای رهبران حزب برای رستگارشدن در شعارهای نامعلوم و مجهول عمل کنند حتی اگر گرسنهتر و فقیرتر و آرزومندتر شده باشند. مردم همچنان باید در حسرت چندساعت زندگی آن سوی دیوار برلین و تصور زندگی آزاد آنطرفیها، روز را در بلوک شرق شب کنند.مادر از نزدیکان به بالاییهای حزب آماده میشود که به جشن و مراسم شام شاهانه در مملکتی کمونیستی برود و طبق معمول در حال تنظیم شکایتنامهایست به فروشگاهی در آلمان غربی؛ اینبار در نامهای به مدل لباس زیر زنانهای ایراد میگیرد چون معتقد است زنان کارگر نباید چنین چیزهای زنندهای بپوشند، چون از دید او قرار نیست زنان این سمت دیوار شبیه شاهزادهها باشند و رفقای کارگر و کشاورز این سَمت در آلمان شرقی در شأن خود نمیدانند از این چیزها حتی به عنوان لباس زیر بپوشند.پسرجواناش که در این نظام به دنیا آمده و خسته است از این همه هدایت به سمت رستگاری وعدهدادهشده و رؤیاهای بر بادرفته، به مادر وفادار به این نظام میگوید: «بوی پایان میآید. بوی تغییر. انگار این پیرمردهای کمونیست امسال برای آخرین بار دور هم جمع شدهاند.»مادر که گفتههای لنین را سرمشق زندگی دارد، به او میتوپد که فکر مهاجرت را نکند، چون «همینی که هست» و جوان این روزگار و جوان آن روزگار معنایی ندارد، ولی حقیقتاً همان شب تغییر اتفاق میافتد. مردم تصمیم میگیرند در کنار هم پیادهروی سادهای را در پاسخ به آن رژههای پر , ...ادامه مطلب
دورانِ شعر (حماسه) به نظر هگل دورۀ فعالیت مستقل و خودمختار ،انسان دورۀ «قهرمانان» است. نباید از نظر دور داشت که منظور هگل از قهرمانی گری در شجاعت و تواناییهای جنگ آورانه خلاصه نمیشود بلکه در درجه اول «وحدت آغازین جامعه، نبود تضاد میان فرد و جامعه» را در نظر دارد که ترکیب و ترسیم شخصيتهاي خاص هومر را امکان پذیر میسازد. حماسه با مرحلهٔ آغازین تکامل بشر، با دوره ای منطبق است که طی آن به گفتۀ هگل «قهرمان» در «وحدت جوهری با تمامیت اجتماعی» روزگار میگذراند. در حماسه کامل ترین آزادی عمل را مییابیم همه چیز چنان مینماید که از اراده افراد برخاسته است در اثار هومر، نکته اساسی آزادی فردی چهره هاست...اشعار هومر بیانگر مبارزه جامعه به طور کلی است یعنی جامعه در مقام جمعی متحدانه با دشمن خارجی میجنگد و این کار بر مبناي وحدتِ فرد و جمع انجام میگیرد، کشمکشی که میتواند مناسبترین موقعیت را برای حماسه فراهم آورد حالتِ جنگ است جنگ در واقع عبارت است از تمامیت در حال جنبش همگی یک ملت... جنگ بزرگترین فرصتی است که تمامیت ملی برای دفاع از خود دارد ... زیبایی شناسی حالت شاعرانه سروده های هومر در اساس بر نبود نسبی تقسیم کار اجتماعی پیافکنده شده و به تعبیری بیانگر دوره «کودکی» بشر است. هگل البته بدون كشف بنيادهاي اقتصادي عيني در می یابد که حماسه از نظر تاریخی به دورانی وابسته است که زندگی جامعه هنوز زیر سلطه قدرتهای اجتماعی که در مقابل آدمیان، استقلال و خودفرمانی به دست آورده اند در نیامده است شعر عصر قهرمانی که حماسه های هومری برجسته ترین نمونه های آن است بر خودمختاری بر فعالیت خودانگیخته آدمیان پی افکنده شده است، یعنی به قول هگل «فـرد عـصـر قهرمانی» از کُل اخلاقی ای که به آن تعلق دارد جدا نم, ...ادامه مطلب
برای «پیروزِ» همیشه پیروز✍ #مسعود_زنجانیعشق و احترام و ارزشِ بیاندازهای که «پیروز» نزدِ ما دارد از کجا میآید؟ چرا «برای او و احتمالِ انقراضش» اینهمه نگران بودیم؟ چرا اینهمه او را دوستش میداشتیم و میداریم؟ چرا اکنون مرگِ او برای ما بسیار سخت و سوگی بزرگ است؟ و چرا در مرگِ او، خود را گناهکار و مقصّر میدانیم یا میبایست بدانیم؟«پیروز» برای ما نمادِ شجاعت و مقاومت بود. «پیروز» روحِ کُهنِ یک مبارز و جنگجو را در خود داشت. «پیروز» تولّدش با تهدیدِ «مرگ» آغاز شد و در سراسرِ زندگیِ کوتاهش نیز مرگ چون سایهای پیوسته با او بود. اما او، همچون سالکی مبارز، هرگز امید و اقتدار و اطمینانش را در برابرِ بیمها و تهدیدها از دست نداد.«پیروز» برای ما جلوهٔ «آریگویی به زندگی» و «عشق به سرنوشت» بود. «پیروز» الهامبخشِ ادامهدادن، و خطرکردن، علیرغمِ سیلها و طوفانهایِ غم و ماتم، در دریاهای پُرتلاطم بود. زندگیِ کوتاه و مشفّتبارِ «پیروز» مشقی برای «بر رویِ رنجهای خود ایستادن و قدکشیدن» (هنرِ زیستن) بود.«پیروز» برای ما یک قهرمان بود. احترام و ارزشِ یک قهرمان به جهتِ قلب و ارادهٔ او است. بدین معنا، یک قهرمان حتّی اگر جان بسپارد، مغلوبِ سرنوشت شده، ولی شکست نخورده است. «برای قهرمان حتّی مرگ هم بهانهای برای زندگی است؛ آخرین تولّد!» (#ریلکه)«پیروز» یک «استادِ بزرگ» بود، یک «پیامآور» و «اشارتدهنده» برای «تبارِ مبارز» و «اهلِ بشارت». او، حاملِ یک «آگاهی» بود؛ آگاهیای که هرگز طعمهٔ مرگ نخواهد شد. «روحِ درّه هرگز نمیمیرد.» (#تائو_ت_چینگ) «پیروز» در زندگی کوتاهِ خودش یادآورِ این حکمتِ کُهن و حقیقتِ جاودانه بود.«پیروز»، برای ما «مسیح» بود. همانگونه که عیسی در زندگیِ جسمانیِ خود، انسان و پسرِ , ...ادامه مطلب
آقای صاد:خونه ام رو باز سازی کرده بودم یک ونیم سال خالی بود به هر کس نا کس اجاره نمیدادم تا اینکه یه مستاجر خوبی مثل شما برام اومد. برام به هر قیمتی پول درآوردن خوش آیند نیستدر نبود شما چند وقت پیش یه زن شوهر جوان پسندیده بودند ولی خانومه حجابش درست نبود ندادم به ایشونمن:آقای صاد بزرگوار، شما نسبت به ما لطف دارید. البته ملک شماست و صاحب اختیار هستید با هرکه مورد پسندتان بود وارد معامله شوید. اما خواهرانه عرض میکنم البته قبلا هم در این خصوص صحبت شده بود به هرحال وقتی در قرآن صراحتاً ذکر شده در دین اجباری نیست، حجاب که حتی از فروع دین هم نیست، جای خود دارد و معیار درستی برای قضاوت انسانها نیست، همانطور که گفته شده: الاعمالُ بالنیّات... یعنی اعمال آدمی با نیت او سنجیده میشود.از طرفی، خداوند انسان را از ابتدا عریان آفریده و جسدش را هم عریان تحویل میگیرد. آنچه در قلب و فکر انسان میگذارد به مراتب از نوعِ پوشش ارزشمندتر است...به قول مولوی در مثنوی:ای برادر! تو همان اندیشهای!مابقی تو استخوان و ریشهای...آقای صاد: با تمام احترامی که براتون قائل هستم. قبول ندارم حجاب اجباری هست براتون سورهای از قرآن ارسال میکنمسوره های مؤمنون احزاب توبه و.....من:قبلا خواندم، پیشنهاد حجاب داده شده به زنان پیامبر، هیچ دلیلی بر اجبار نیست. اصلا چرا باید اجبار باشه وقتی اصل دین اجباری نیست. «سوره بقره ایة الکرسی» حجاب حتی از فروع دین نیست. اصول دین هم که توحید معاد نبوت...آقای صاد:بی حجابی حق ناس هست خدا هم از حق ناس نمی گذاردوقتی خانوم بی حجاب هزاران چشم جوان را به خود متمرکز میکند این حق ناس هست بزرگوارمن:چه کسی این را گفته؟ بله، خدا از حق الناس نمی گذره ولی هیچ جایی گفته نشده حجاب حق الناس هست.., ...ادامه مطلب
می نویسم وبلاگ سلام کلمه میخوانی؛ قطره ای در عمق اقیانوس... در فضا سیر می کنی آیا یا منم از عهد دقیانوس؟ #بداهه ای برای آغازی دوباره سلااااام... مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ , ...ادامه مطلب
ماهور که دستان ظریف و کوچکش را دور گردنم حلقه می کند و سرش را به سینه ام می چسباند، چشمهایم را می بندم و تصور می کنم خودم هستم و او... محکم تر در آغوشش می گیرم گویی تا ابد به او تعلق دارم، مبادا گمان کند یک روز تنها و بی اغوشش خواهم گذاشت... نغمه که دیگر برای خودش خانمی شده، وقتی نشسته ام و می آید سرش را روی دست راستم می گذارد و افق وار بر عمود ران هایم دراز می کشد و اینگونه مرا محکم در آغوش می گی,آغوش,مادرانه ...ادامه مطلب
» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. ,است،,باور ...ادامه مطلب
پروانه اگر شدی،پریدنت کافی نیست از پیله ی زندگی ،بریدنت کافی نیست وقتی که دلت اسیر حرف مردم باشد شمعی که نفس نفس چکیدنت کافی نیست... "مینامهرآفرین"1395/02/27,آرامش طوفانی,آرامش طوفانی میسازی و ویرانم,آرامش طوفانی آپارات,آرامش طوفانی سعید,کتاب آرامش طوفانی,وبلاگ آرامش طوفانی,دانلود کتاب آرامش طوفانی,ویدیوهای آرامش طوفانی,آپارات ویدیوهای آرامش طوفانی ...ادامه مطلب
ای گیسوانت، خوشه های گُلابتون چهره ات، مزارعِ گندمگون و چشمهایت، شراره های سرکشِ خورشید! برخیز و با رقص خیشت دشتِ عشق را شخم بزن و در چین های دامنِ خاکی ات بذر پائیز بنشان... مترسک ها از بوسه های داغِ تو وارفته اند و خاموشند...,شهریور,شهریوری ها,شهریور ماه,شهریور 95,شهریور به میلادی,شهریوری ام,شهریورگان,شهریور شعر,شهریور عاشق انار بود,شهریور ماهی ها ...ادامه مطلب